loading...
اس ام اس شب
علیرضا بازدید : 54 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

 

در مسجد کوفه بغض ها می شکند


دیوار سکوت با دعا می شکند


گل کرده نوای رستگاری علی


چون فرق سرش عرش خدا می شکند



ای که از صورت خونین تو غم ریخته است


با تماشای تو یکباره دلم ریخته است


چه به روز سر تو آمده آخر بابا ؟


سرت از ضربه شمشیر به هم ریخته است



در خواب هم ای کوفه نمی بینی از این پس


الله احد از نفس ماه بریزد


دیگر سر این کوچه کسی نیست که هر شب


بارانی از الماس ته چاه بریزد



شق القمری ست در سماوات شده


چشم همه ی ستاره ها مات شده


ماهی که به خاطر خسوفش خورشید


کارش همه شب نماز آیات شده



رفت و دلخستگان این عالم در غم غربتش سهیم شدند


و یتیمان شهر دلتنگ بار دیگر همه یتیم شدند



مناجات علی امشب ز نخلستان نمی آید


مسجد کوفه پر از جمعیت و مولا نمی آید


دامن مادر گرفته گوشه ی ویرانه طفلی


گوید ای مادر بگو امشب چرا بابا نمی آید ؟



محبوب دادار است و بس


مولای ابرار است و بس


یک پادشه دارد جهان


آن هم علی مرتضاست



شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است


از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است


این جا سیاه کردن دفتر عبادت است


اصلا به افتخار تو ماه ضیافت است



باز امشب عشق تنها می شود


زخم سهم فرق مولا می شود


آفتاب عشق گلگون می شود


سینه ی سجاده پرخون می شود


پشت نخل آرزو خم می شود


داغ حسرت سهم آدم می شود


جاده می ماند غریب و بی سوار


ذوالفقار عدل می گیرد غبار



همه آبادنشینان ز خرابی ترسند


من خرابت شدم و دم به دم آبادترم



گفتم که علی گفت بگو سِرُ الله


گفتم که علی گفت بگو عین الله


گفتم که به وصفش چه بگویم گفتا


لا حول و لا قوه الّا بالله



به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را


به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را


به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم


که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را



به یاد عمر تو دل هیجده ترک برداشت


نگاه هر ترکی شد کبود و لک برداشت


تو انتخاب کن افطار را نمک یا شیر


علی به خاطر زخم دلش نمک برداشت


نگاه دست و دل خاکی ام تیمم را


به یاد درد تو از کوچه ی فدک برداشت




که دیده در دل محراب پیکری خونین ؟


میان شور و شرر سجده با سری خونین


برای وسعت هفت آسمان تداعی شد


دوباره قصه ی پرواز با پری خونین


و رفت باغ به تاراج نهروانی ها


نشست زخم تبر بر صنوبری خونین


زبان روزه نماز پر از جراحت را


سلام داد از اعماق حنجری خونین


بدون شک متولد شده ست این فتنه


از آتشی که زد ابلیس بر دری خونین



این چشم ها به راه تو بیدار مانده است


چشم انتظارت از دم افطار مانده است


برخیز و کوله بار محبت به دوش گیر


سرهای بی نوازش بسیار مانده است


با تو چه کرده ضربه آن تیغ زهردار ؟


مانند فاطمه تنت از کار مانده است


آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست


زینب برای بستن آن زار مانده است


آرام تر نفس بکش آرام تر بگو


چندین نفس به لحظه دیدار مانده است


از آن زمان که شاخه یاست شکسته شد


چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است


سی سال رفته است ولی جای آن طناب


بر روی دست و گردنت انگار مانده است


می دانی ای شکسته سر آل هاشمی


تاریخ زنده در پی تکرار مانده است


ازب غض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست


باقی آن برای علمدار مانده است




به جز از علی نباشد به جهان گره گشایی


طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی


چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن


به جز او به زخم دل ها ننهد کسی دوایی


ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم


سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی


بشناختم خدا را چو شناختم علی را


به خدا نبرده ای پی اگر از علی جدایی


علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق


تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی


نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن


تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی


همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن


که به جز علی نباشد به جهان گره گشایی



سحر سجاده ات را چون گشودی


و با معبود خود خلوت نمودی


و خواندی خالقت را عاشقانه


و اشکی هدیه کری دانه دانه


تو را جان علی ما را دعا کن

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما کدام یک از موضوع اس ام اس ها را می پسندید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 79
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 161
  • باردید دیروز : 174
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 680
  • بازدید ماه : 1,863
  • بازدید سال : 11,620
  • بازدید کلی : 46,166