من و باران، من و دریا، من و تو
من و شببو، من و فردا، من و تو
دوباره عاشقی را میسراییم
من و مجنون، من و لیلا، من و تو
•
•
•
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را
گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند
•
•
•
خنده های تـــو
آرزوهـــای مـن انـد
بخــند تا برآورده شوند
•
•
•
نکند یوسف عمرم رود از مصر خیالت
باز آواره ی تنهایی چاهم بکنی
•
•
•
اگر چه عاشقی پر شور بودیم
به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی میسرودیم
من و تو وصلهای ناجور بودیم
•
•
•
گفتم به گل زرد چرا رنگ منی
افسرده و دلتنگ چرا مثل منی
من عاشق اویم که رنگم شده زرد
تو عاشق کیستی که هم رنگ منی
•
•
•
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست
که رخت های دلتنگی ام را
مجالی برای خشک شدن نیست
اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است
•
•
•
من و یاد تو و یک سینه تنگ
شبی تار و سهتاری خسته آهنگ
کمی با چشم هایم مهربان باش
مزن ای دوست بر آیینهات سنگ
•
•
•
خوش به حال آنکه قلبش مال توست
حال و روزش هر نفس احوال توست
خوش به حال آنکه چشمانش تویی
آرزوهایش همه آمال توست
•
•
•
رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت
نـعمـت اسـت نـه فـاجـعه
•
•
•
بجز دستت ندارم یار دیگر
بجز آیینه بازی کار دیگر
چو بستی چشم را آیینه بشکست
•
•
•
گرچه آلوده ی دنیای فریبم اما
سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم
دل من عاطفه را می فهمد
با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم
•
•
•
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی
لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار
دلـم را فـرستــاده ام دنبـال نخــود سیـــاه
•
•
•
مبادا مثل برگی زرد باشیم
رفیق مردم بی درد باشیم
مزن بر عاشقان از پشت خنجر
بیا ای دل همیشه مرد باشیم
•
•
•
شب در خم گیسوی تو عابر میشد
با هر نفست بهار ظاهر میشد
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم
با دیدن چشمان تو عاشق میشد